شاید تا به حال، تجربه کرده باشیم و یا دیده باشیم که کسی اهل نماز است؛ امّا در برخی از اجتماعات از خواندن نماز، شرم میکند و یا ممکن است کسی اهل حجاب باشد و آن را دوست داشته باشد؛ امّا در برابر دیگران از باحجاب بودن خود خجالت بکشد. همچنین ممکن است کسی اهل عفّت باشد؛ امّا در برابر دیگران از این که مثلا با جنس مخالف ارتباط ندارد خجالت می کشد. در همه این موارد نوعی از کمرویی وجود دارد، اما کم رویی که به حیای مثبت تعبیر نمی شود. بلکه حیا یعنی خودداری از انجام دادن کارهای قبیح؛ امّا اگر کسی به خاطر دیگران و در مقابل آنان آنچه را نیک است ترک کند، کمرویی نامیده میشود. کمرویی، یعنی شرم کردن از کار نیک.
همان گونه که تعبیر «فعل قبیح» در تعریف حیا دو شاخه داشت (انجام دادن قبیح و ترک کار نیک) تعبیر «فعل نیک» هم در تعریف کم رویی دو شاخه دارد” انجام دادن کار نیک و ترک کار قبیح”. بنابراین حیا، یعنی شرم از انجام دادن فعل قبیح و کمرویی، یعنی شرم از انجام دادن کار نیک. نتیجه حیا، خودداری از انجام دادن کار قبیح است و نتیجه کمرویی، خودداری از انجام دادن کار نیک.
تفاوت حیا با کم رویی
گاهی حیا به عنوان کمرویی معرّفی میشود و بار ضدّ ارزشی کمرویی بر آن حمل میگردد و حتّی ممکن است فرد را نسبت به رفتاری که ناشی از حیا و نه کمرویی است متنفّر سازد. مثلاً ممکن است به دختر جوانی که از ارتباط با جنس مخالف، خودداری میکند برچسب کمرویی زده شود، حال آن که این رفتار ناشی از حیاست، نه کمرویی. به نظر میرسد که این امر در صدر اسلام نیز وجود داشته است. با ظهور اسلام و مطرح شدن حیا برخی افراد رفتارهای حیامند دیگران را حمل بر کمرویی میکردند. روزی گروهی نزد رسول خدا آمدند و گفتند: «کمرویی، فلانی را فاسد کرده است.» آنان تصوّر میکردند رفتار او ناشی از کمرویی است و کمرویی نیز مایه فساد است. به همین جهت، از رسول خدا چارهجویی کردند. رسول خدا متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذکّر شد که این حیاست و حیا از آموزههای اسلام است و بیحیایی، از پستی انسان است.(1) در روایت دیگری آمده که حضرت به آنان فرمود: «حیا، کسی را فاسد نمیکند. اگر میگفتید حیا او را اصلاح کرده، درست گفته بودید.»(2)
بنابراین، باید مرز میان این دو را تشخیص داد تا از اشتباه جلوگیری شود. برای این کار نخست باید فعل قبیح را به درستی شناخت تا کارهای نیک قبیح ارزیابی نشوند. بدین منظورباید ملاک شرع را در مورد فعل قبیح مورد توجّه قرار داد و قبیح شرعی را شناخت. همچنین باید ملاک عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبیح عرفی را نیز شناخت. البته در قبیح عرفی لازم است اموری مورد پذیرش قرار گیرند که مخالف شرع نباشند. عرف اگر مخالف شرع بود و آنچه را شرعْ قبیح دانسته بود جایز شمرد، مورد توجّه قرار نمیگیرد. قلمرو عرف در خارج از قلمرو شرع است و محدود به آداب اجتماعی میگردد. همچنین باید فعل نیک را نیز با معیار شرع و عرف به خوبی شناخت تا قبیح ارزیابی نشوند. در صورت شناخت صحیح فعل قبیح و فعل نیک تمیز حیا از کمرویی آسان میگردد و مغالطه و اشتباهاندازی در آن، راه پیدا نمیکند. در این صورت کارهایی که مطابق حیاست، کمرویی ارزیابی نمیشوند و کارهایی که مطابق کمرویی هستند حیا ارزیابی نمیگردند.
مفاهیم اصلی کمرویی
کمرویی نیز مانند حیا دارای چهار مفهوم اصلی است. این مفاهیم چهارگانه عبارت انداز: فعل نیک، شخص کمرو، حضور و نظارت و خودداری و بازداری.
در این نوشتار این چهار مفهوم را به طور مختصر، بررسی میکنیم:
1- فعل نیک
موضوع شرم در بحث حیا، فعل قبیح بود و شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح خودداری میکرد؛ امّا در این جا موضوع کمرویی«فعل نیک» است که تفاوت حیا و کمرویی در آن نهفته است. شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح شرم میکند و لذا کارش یک ارزش محسوب میشود؛ امّا فرد کمرو از فعل نیک شرم میکند و لذا کارش ضدّ ارزش به شمار میرود. در برخی روایات از دو واژه «خیر» و «حق» استفاده شده است. شرم از (اِبراز) حق کمرویی است. وقتی رسول خدا از علی علیهالسلام خواست تا یکی از فضایل خود را برای ابوبکر و عمر بیان کند، ایشان خجالت کشید و گفت: «أستحیی یا رسول اللّه؛ شرم دارم، ای رسول خدا!» رسول خدا به ایشان فرمود: «حَدِّثهُما إنَّ اللّهَ لایَستَحیی مِنَ الحَقِّ. به آنان بگو خداوند از آنچه حقّ است، شرم نمیکند.»(3)
امام سجّاد علیهالسلام نیز در بیان ویژگیهای مؤمن، به کار خیر اشاره کرده و فرموده است که مؤمن کار خیر را نه به خاطر ریا انجام میدهد و نه به خاطر کمرویی ترک میکند.(4) همان گونه که میبینیم در این دو کلام حکیمانه، موضوع کمرویی، «فعل حق» و «فعل خیر» دانسته شده است.
2- فرد کم رو
فرد کمرو به دلیلویژگیهایی که دارد، هنگام مواجهه با «فعل نیک» از حاضران شرم میکند و دست میکشد. در کمرویی، صحبت از این نیست که شخص اعتقادی به درست بودن فلان عمل ندارد؛ بلکه بحث از این است که فلان کارِ درست را به خاطر دیگران، ترک میکند و انجام دادن آن را در جمع آنان نادرست میپندارد. ممکن است شخص کمرو در وضعیت دیگری به انجام دادن آن کار مبادرت کند؛ ولی اکنون و در حضور این جمع قادر به انجام دادن آن نیست. بنابراین علّت ترک فعل نیک بیاعتقادی فرد نسبت به آن نیست؛ بلکه علّت آن ناتوانی فرد در انجام دادن کارهایی است که ممکن است برخلاف خواست دیگران باشد. به همین جهت است که در روایات، از کمرویی به عنوان حیای ضعف یاد شده است. آنچه فرد کمرو را به این کار وا میدارد ضعف و ناتوانی اوست. امام صادق علیهالسلام فرمود: «الحیاء علی وجهین؛ فمنه ضعف ومنه قوّه وإسلام وإیمان؛ حیا بر دو گونه است: یکی حیای ضعف است و دیگری حیای قدرت و اسلام و ایمان».(5)
3_حضور و نظارت
قوام هر حیایی (چه مثبت و چه منفی) بسته به حضور ناظران و درک نظارت آنان توسط فرد کمروست. آنچه در این جا باید بدان اشاره کرد، این است که در صورتی یک حضور و نظارت به حیای منفی و کمرویی منجر میشود که میان فعل نیک و باورهای حاضران و ناظران، اختلاف وجود داشته باشد. اگر کسی بخواهد کار مثبتی انجام دهد و هیچ کس حضور نداشته باشد و یا اگر حضور دارد، موافق انجام دادن آن کار باشد، در چنین فرضی کمرویی شکل نمیگیرد. وقتی کمرویی شکل میگیرد که:
? اولاً: کسانی حضور داشته باشند و یا دستِ کم، تصوّر شود که وجود دارند.
? ثانیا: از دیدگاه آنان فعل مورد نظر، قبیح شمرده شود و یا دستِ کم، تصوّر شود که انجام دادن این کار نزد آنان قبیح است.
قبیح بودن کار نزد ناظران، فشار سنگینی را بر فرد وارد میسازد. این یک اصل است که حضور موافقان یک کار فضایی را ایجاد میکند که به تسهیل کار میانجامد و حضور مخالفان، سبب ایجاد مانع میگردد. به همین جهت کسی که اهل عبادت است، در جمع عبادتکنندگان به راحتی وظایف عبادی خود را انجام میدهد؛ امّا ممکن است برای انجام دادن همین کار در جمع افرادی که موافق آن نیستند، با مشکل روبه رو شود و یا کار، به سختی صورت پذیرد. البته صِرف سخت شدن کار برای فرد به معنای کمرویی وی نیست. ممکن است کسی به خاطر انجام دادن فرایض دینی، مورد تمسخر و آزار و اذیّت دیگران قرار بگیرد؛ امّا دست از کار خود نکشد. رسول خدا و علی علیهالسلام و خدیجه علیهاالسلام در آغاز اسلام، به تنهایی در مسجد الحرام نماز میخواندند و همه آزارها و فشارهای روانی را تحمّل میکردند؛ امّا از کار خود خجالت نمیکشیدند. افرادی که کمرو نیستند، از هیچ سرزنشی نمیترسند(6) و به خاطر هیچ نکوهشی، دست از کار درست خویش نمیکشند. بنا بر این، صِرف وجود مخالفت و حضور مخالفان ، موجب کمرویی نمیشود. آنچه این حضور را به عاملی برای کمرویی تبدیل میکند ضعف و ناتوانی فرد در تحمّل فشار روانی حاضران و مخالفتهای آنان است. وقتی یک انسان ضعیف النفس در برابر دیدگان سرزنشگر مخالفان قرار گیرد و توان مقاومت در برابر آن را نداشته باشد، کمرویی به وجود میآید و فرد را از انجام دادن کار، باز میدارد.
4_باز داری و خودداری